کتاب نوشتن وقتی نویسنده نباشی کار سختی است. وقتی که خردسال باشی سخت تر هم می شود. اما مجبورم بنویسم چون دوستی کهکشانی از من چنین خواسته. نامش امی است.
می خواهم ماجرایی را نقل کنم که به دلیل خوش شانسی ام با او تجربه کرده ام.او گفت در عوالم پیشرفته ای که او هم به همان ها تعلق داشت “بزرگسال” یا “رشد یافته” کسی است که دلیلی برای حسرت خوردن در زندگی ندارد. و اینکه “آدم بزرگهایی” هستند که پانزده سال دارند و “کودکانی” که صد سال دارند…در ضمن هشدار داد که “آدم بزرگها” از این چیزها نفعی نمی برند، چون باور داشتن به ترس و وحشت را، حتی وقتی هم که دروغ محض اند به معجزه و شگفتی حتی اگر درست باشد، ترجیح می دهند…
” آنان که شمشیر خویش را به خویش و نیزه هاشان را به داس هرس بدل میکنند، اقوام دیگر نباید بر علیه همدیگر شمشیر کشند و دیگر نباید جنگیدن را فرا گیرند.” (حضرت عیسی(