موانعی که در این کتاب در مورد بکارگیری دانستهها شمرده شده، سه مانع اصلی است:
البته به نظر میرسد عوامل فرعی دیگری هم ضمن این سه مانع اصلی قابل گنجاندن باشند. و صد البته این بستگی دارد به اینکه اصولاً یادگیری و شکلگیری دانسته در مرحله ی اول انجام شده باشد یا نه؟! با فرض اینکه یادگیری درست اتفاق افتاده و دانستهای برای فرد شکل گرفته و به صورت داده ها، اطلاعات یا محفوظاتی در حافظهی فرد ثبت شده باشد، حال این پرسش مهم مطرح میشود که اینها چقدر پایدار و چقدر قابل بکارگیری هستند؟ اگر همهی آنها قابل بکارگیری هستند، پس چرا این اتفاق در عمل و واقعیت نمیافتد یا بسیار کم رخ میدهد؟! چرا با وجود این همه کتاب خواندن، جمع آوری اطلاعات، ساعات بسیار نشستن در سر کلاس و سمینار، شرکت در امتحانات، گذراندن دورههای مختلف و تماشای برنامههای آموزشی، پس از زمان کمی بسیاری از اطلاعات از دست میرود؟! و مهمتر اینکه چرا مخاطبان این آموزشها و مطالعات، در زندگی خود از آنها استفادهی چندانی نمیکنند؟!