موضوع این کتاب، خودسازی و آموزش راه و رسم زندگی می باشد
و از داستان های آمریکایی و مقایسه انسان با فرازمینی ها نیز صحبت به میان آمده است.
این کتاب با موضوعات و مباحثی که بررسی می کند، سعی دارد دنیای دیگری را به ما معرفی کند؛
دنیایی که خودمان باید آنرا بسازیم نه اینکه به دنبال آن برویم.فرهنگ جامعه را انسانها بوجود می آورند،
نه کوچه وخیابان، لباس، ماشین یا حتی غذای آنها. برای بهبود اوضاع زندگی نیاز است روش دیگری در پیش گیریم.
این کتاب به ما می فهماند که درواقع خوشبختی و امید را نباید در جایی یافت!
بلکه خوشبختی در درون ماست.
ما تنها کاری که باید انجام دهیم این است که باید خوشبختی را زنده کنیم و پرورش دهیم و اجازه ندهیم که این حس از بین برود … .
وقتی به جایی سفر می کنیم یا چیزی می شنویم، شاید یکی از مسائلی که توجه عموم را به خود جلب می کند
تفاوت فرهنگ های مردمان باشد که در این میان شاید فرهنگ و سنت برخی قابل قبول ما باشد و شاید دیگری نباشد!
و اگر با دقت و دقیق تر توجه شود، فرهنگ دو نقطه مختلف ناشی از تفاوت مردمان ساکن آن دو منطقه می باشد
و نه هیچ چیز دیگر که متاسفانه امروزه ملاک تفاوت قرار گرفته اند.
ادامه مطلب ...فرض کنیم می توانستید از تمام مردم دنیا که مشکل گرسنگی، بیماری یا فقز ندارند و ظاهرا دلایل زیادی برای زندگی کردن دارند، بخواهید صادقانه به سوال “چطوری؟” جواب بدهند. احتمالا میلیون ها نفر از آنها می گفتند “من آدم بدبختی هستم.” اگر از آنها بپرسید چرا، تقریبا تمام آنها کس دیگری را عامل و علت بدبختی خود معرفی می کنند. اما آدمهایی که اینگونه تصور می کنند، هرگز فکر نمی کنند که خودشان این بدبختی را انتخاب کرده اند.
نظریه انتخاب می گوید خود ما هستیم که تمام اعمال مان از جمله احساس بدبختی مان را انتخاب می کنیم. دیگران نه می توانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت. تمام چیزی که از دیگران می توانیم بگیریم و تمام چیزی که به دیگران می توانیم بدهیم، اطلاعات است. اما اطلاعات فی نفسه و به خودی خود نمی تواند ما را وادار به انجام کاری یا داشتن احساسی کند.
اطلاعات وارد مغز می شود و مغز آن را پردازش می کند. بعد تصمیم میگیریم چه کنیم. همانطور که به طور مفصل در این کتاب توضیح داده ام تمام اعمال و افکارمان را به شکل غیر مستقیم و تقریبا تمام احساسات و حتی بخش عمده ای از فیزیولوژی خود را انتخاب می کنیم. در عین حال به شما خواهم گفت که چرا و چطور این انتخاب های دردناک و حتی جنون آمیز را می کنیم و چطور می توانیم انتخاب های بهتری داشته باشیم.نظریه انتخاب می گوید ما بیش از آنچه تصور می کنیم، بر زندگی خود کنترل داریم. متاسفانه بخش زیادی از این کنترل، موثر نیست. به عنوان مثال، شما ناراحت شدن از فرزند خود را انتخاب می کنید. در نتیجه سر او داد میزنید و او را تهدید می کنید ولی {این انتخاب} اوضاع را بدتر می کند. کنترلی موثر است که حاصل انتخاب های بهتر باشد. نظریه انتخاب به شما یاد می دهد با مردم چطور رفتار کنید: یعنی چطور مکتوبات درون ژن های خود را با آموخته های تان در زندگی ترکیب کنید.
بهترین راه یاد گرفتن نظریه انتخاب این است که ببینیم چرا بدبختی هایی را که می پنداریم برای ما پیش آمده اند، انتخاب می کنیم. هنگام افسردگی معتقدیم کنترلی بر رنج و عذاب خود نداریم و خود قربانی عدم تعادل نوروشیمی بدن می پنداریم. در نتیجه تصور می کنیم برای برگرداندن تعادل به نوروشیمی خود، باید داروهای اعصاب مصرف کنیم. اما این باور، چندان درست نیست. ما روی درد و رنج خود خیلی کنترل داریم.
فرض عملیاتی ساده روانشناسی کنترل بیرونی آن است که اگر آدم های خطاکار را تنبیه کنی، کاری را انجام خواهند داد که ما می گوییم درست است و اگر به آنها پاداش بدهی، کار مورد نظر ما را ادامه خواهند داد. این فرض، اساس تفکر آدم های روی کره زمین را می سازد.
این بدبختی فروکش نمی کند. نه چون به آن فکر کرده ایم و نتیجه گرفته ایم که کنترل دیگران بهترین راه است بلکه چون وقتی مردم طبق میل ما عمل نمی کنند فقط به فکر زور و کنترل می افتیم. این روانشناسی اجداد ما، پدران و پدربزرگان ما، مادران و رهبران ما و خلاصه هر کسی است که او را می شناسیم یا درباره ی پیزی شنیده ام.
این کتاب درباره ی این معضل انسانی است و به شما یاد می دهد با پی بردن به این که چرا کنترل بیرونی این قدر ضرر دارد و چطور یک نظریه جدید و مفید به حال روابط جایگزین آن کنیم، می توانیم از شیوع و رواج آن کم کنیم. نظریه انتخاب، روانشناسی کنترل درونی است.
از مرز چهل سالگی گذشته بودم. به عنوان یک پزشک جراح، موقعیت اجتماعی و درآمد خوبی داشتم. ولی یک سؤال بزرگ ذهنم را درگیر کرده بود. همین سؤال بیجواب باعث شده بود موفقیتهای مالی، شغلی و اجتماعیام در نظرم بیمزه و کمرنگ باشد. سؤال این بود:
چرا نمیتوانم ازدواج کنم؟!
بسیاری از همسن و سالهای من با مردان خوبی ازدواج کرده بودند و یکی دو تا بچه داشتند. بعضیها فرصت کرده بودند طلاق بگیرند و برای بار دوم ازدواج کنند! ولی من حتی یک قدم به ازدواج کردن نزدیک نشده بودم. گویا ازدواج جن بود و من بسم الله. اگر مردی به من ابراز علاقه و درخواست ازدواج میکرد، من نسبت به او بیمیل و رغبت بودم. و برعکس اگر من از مردی خوشم میآمد، او هیچ اعتنایی به من نداشت و یا پس از دو سه جلسه ملاقات، غیبش میزد و خبری از او نمیشد.
ابتدا تصور میکردم که اشکال از مردان سرزمین من است که قدر گوهر یکدانهای چون من را نمیدانند و مثل شوالیه%8
ادامه مطلب ...
یکی از سنتهای سال نو آن است که تصمیم بگیریم تغییر کنیم، برای این است که به خودمان قول بدهیم کار جدیدی بکنیم یا متفاوت باشیم.
همه ما هدف مشترکی را جست و جو می کنیم:
می خواهیم سال آتی ما بهتر از سال گذشتهمان باشد.
پس چه می شود؟ چرا عزم ما به این سرعت رنگ می بازد؟
چرا بیشتر ما به اهداف مطلوب خود نمی رسیم؟
چرا هنوز دو ماه از سال جدید نگذشته بیشتر تصمیم هایمان را فراموش می کنیم؟
آیا به این دلیل است که آنچه را که در اولین روز سال آنقدر مهم می دانستیم الان نمی خواهیم !!؟
آیا تسلیم شده و اعلام شکست کرده ایم؟
امکان ایجاد بهترین سال زندگیتان در هر لحظه وجود دارد زیرا بهترین سال زندگی به دستاورد های خاص بیرونی وابسته نیست بلکه به این مربوط می شود که اجازه دهید والاترین تجلی شما آشکار گردد .
برای آن که بهترین سال زندگیتان را داشته باشید بیاد آن کسی بشوید که همیشه آرزویش را داشته اید.
باید آن چهره خود را که از همه بهتر دوست دارید در بر بگیریدو آن خصوصیاتی را که شمای رویاییتان را به وجود می آورد در خود پرورش دهید.
کتاب بهترین سال زندگی شما ، دعوت به عمل است؛
یک راهنمای قدم به قدم؛ تا امسال خود را به قدری خاص و منحصر به فرد سازید و صبح ها با چنان نشاطی از خواب بیدار شوید که بخواهید از رختخواب بیرون بپرید و روزتان را شروع کنید.
دبی فورد نویسنده کتاب “بهترین سال زندگی شما” با هدف حمایت از خوانندگان و الهام بخشیدن به آنها سعی دارد تا به آنان بیاموزد چگونه بهترین سال زندگیشان را رقم بزنند.
ادامه مطلب ...
کتاب «شفای کودک درون» نوشتهی «لوسیا کاپاچیونه» و ترجمهی «گیتی خوشدل» است. این کتاب کمکتان میکند تا شادمانه گذشته را رها کنید و هوشیارانه در این لحظه حضور یابید. در بخشی از متن این کتاب میخوانید: «همهی ما درونمان کودکی داریم که بخش احساسی و عاطفی وجود ماست. این کودک، بازیگوش و شهودی و خلاق و خودانگیخته است. اگرچه اغلب اوقات زیر نقاب بالغانهیی که به چهره میزنیم پنهان میماند. کلید انس و الفت در روابط، شادابی و طراوت و تندرستی، کشف گنجینههای درون و آگاهی از ضمیر نورانی خویشتن، جملگی در دستهای اوست. بادا به شفای او بشتابیم. این کودک عزیز، بخش ارزشمند و نازنین وجودتان و منتظر توجه هوشیارانهی شماست. خانم دکتر لوسیا کاپاچیونه – کاشف اقتدار نوشتن و نقاشی با دست غیرمسلط – روانشناس و درمانگر و هنرمندی بلندآوازه و مشاور بخش پرورش تخیل سازمان والت دیسنی است.»
پیشگفتار کتاب عملی کردن دانسته ها چنین آغاز شده است: وقتی بهنوشتن «عملیکردن دانستهها» فکر میکنم، میبینم زمان زیادی طی شد و میتوان گفت برای خودش گذشتهای داشت. سالها پیش، یکی از دوستان عزیزم از من پرسید بزرگترین ناامیدی من در دوران کاریام چه بوده است؟ این پرسش ژرف و فکورانه، انگیزهی برخی تفکرات درونی من شد. آن هنگام بود که فهمیدم آنچه بیش از همه مرا ناراحت میکند این است که کار من تأثیر مطلق و جامع و همیشگی ندارد. با وجودی که کتابهایم توسط افراد زیادی خوانده میشوند، اما بسیاری از مردم مفاهیمش را دنبال نمیکنند و در کارهای روزمره بهطور مداوم و مستمری بهکار نمیبرند…
نویسنده، در این کتاب بهدنبال پاسخی است برای یک مشکل. چیزی که خود آن را «حلقهی گمشده» مینامد: حلقهی گمشدهی پروسهی فراگیری بههنگام کتاب خواندن، سیدی گوش دادن یا شرکت در سمینارها و کلاسهای آموزشی.
چرا مردم بهچیزی که یاد میگیرند فورا عمل نمیکنند؟ این کتاب سه دلیل برای آن مطرح کرده است: تلنبار شدن اطلاعات، فیلترسازی منفی، و عدم پیگیری. قدرت تکرار (تکرار فاصلهدار، شرطی سازی رفتاری) را هم بهعنوان راهکار عملی این مشکل معرفی میکند.
ما زندگی خود را با گفتگوهای ذهنی، یعنی افکارمان شکل میدهیم. هر فکری در ذهن دارای اهمیت است، زیرا افکار درونی، دنیای بیرونی ما را میسازد و میتوانند محدودیتها و یا امکانات بیشماری را برایمان فراهم کنند. یکی از سادهترین و مطمئنترین راهها برای تغییر و داشتن یک زندگی ایدهآل، شناخت افکار کهنه و به درد نخور و جایگزین کردن آنها با افکار شادیبخش است. این کتاب برای کسانی است که میخواهند خود را بهتر بشناسند و مسیر زندگی خود را با لذت و شادی طی کنند. آنچه از زندگی میخواهید را به آن اعلام کنید و با سپردن جزئیات به هستی منتظر وارد شدن شادی و آرامش و هر آنچه که در آرزویش هستید، باشید.
ادامه مطلب ...
خاویر کرمنت نویسنده کتاب بیشعوری 26 سال پیش نسبت به شخصیت دونالد ترامپ هشدار میدهد و به طور آشکار او را بیشعور میخواند. در جایی از کتاب بیشعوری به کتاب مقدس بیشعورهای تاجر به نام «هنر دزدی» اثر «دونالد کرامپ» اشاره میشود. که مقصود نویسنده کتاب «هنر معامله» نوشته «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور فعلی آمریکا، است.
در کتاب می شنویم:
«کتاب مقدس این نوع بیشعورها (بیشعورهای تاجر) کتابی است به نام هنر دزدی از دونالد کرامپ که مینویسد:«راستی و درستی، مهمل و بیمعنی اند. همیشه مفیدترین راهکارها در تجارت، مدیریت درستکاری عداد و ارقام است. چرا باید برای بهدست آوردن چیزی به سختی و با صداقت کار کرد وقتی میتوان آن را به راحتی دزدید؟»
چارهای هم نیست وقتی یک نفر با کمبود لیاقت و توانایی اصرار داشته باشد که در جلسات، مذاکرات و محاسبات به هر نحوی کارش را پیش ببرد، باید کمبودهایش را با حقه بازی، حرافی و بلوف زدن جبران کند. بیشعورهای گندهگو از همینجا پیدا میشوند. او هنرنمایی یک گندهگو وقتی است که سرنخ کلام از دستش رفته باشد و نداند درباره چی حرف میزند. چنین بیشعوری خودش را در برانگیختن دیگران (چرندگویی)، خلاقیت(دزدیدن ایدههای دیگران)، تعامل (ارعاب دیگران) و مدیریت (سرپوش گذاشتن بر گندکاریهایش) خبره نشان میدهد.
ادامه مطلب ...
در کتاب پزشک و روح با مسائل زیر آشنا می شوید :
– آیا زندگی ، مرگ ، رنج ، کار ، مسائل جنسی ، معنا دارد ؟
– چگونه حس کردن معنا به تامین سلامت روانی کمک می کند؟
– و نقش پزشک در انتقال این معنا چیست ؟
ادامه مطلب ...
کتاب تمرین نیروی حال از پرفروشترین کتاب های اکهارت تله می باشد. تله نویسنده و معلم معنوی و شهروند کانادا است. او پس از انتشار دو کتاب تمرین نیروی حال و زمین نو به شهرت رسید. در سال ۲۰۱۱ از سوی Watkins Review به عنوان تأثیر گذارترین شخصیت معنوی جهان معرفی شد. در سال ۲۰۰۸ ستوننویس نیویورکتایمز او را محبوبترین نویسنده کتابهای معنوی نامید.
تله ادعا میکند که بیشتر سالهای زندگیاش را تا پیش از ۲۹ سالگی، که دستخوش یک دگرگونی درونی شد، در افسردگی گذرانده است. پس از این تجربه، او چند سال را بدون کار و سرگردان اما در حالت سرخوشی درونی گذراند و پس از آن یک معلم معنوی شد. پس، او به آمریکای شمالی مهاجرت کرد و کتاب نیروی حال را در سال ۱۹۹۷ منتشر کرد. او ده سال در ونکوور کانادا زندگی کرد. تا سال ۲۰۰۹ تنها در آمریکای شمالی، سه میلیون نسخه از کتاب نیروی حال و پنج میلیون نسخه از کتاب زمینی نو به فروش رفته است.
این کتاب حاوی کارآموزها و تمریناتی برای تقویت نیروی حال و زندگی در لحظه است وبا ارائه راهکارها و مراقبه هایی برای خلاصی ازدردها، رنجها وتمامی الگوهای رفتاری کهن و منفی، خواننده را به زندگی درلحظه و درک و تجربه قلمروی وجود فرامیخواند. قلمرویی که جایگاهش آرامشی ژرف و بی انتهاست ونشاطی عظیم در بر دارد و درون آن نشاط عشق نهفته است.
علاوه بر تمرینات بخش های کوتاهی از کتاب تمرین نیروی حال نیز دراین کتاب گنجانده شده تا برخی مفاهیم اصلی را یادآوری و به عملی کردن این مفاهیم در زندگیِ روزمره یاری کند. آزادی هنگامی آغاز می شود که درک کنید شما « فکر کننده» نیستید. همین که تماشاگر فکر کننده شوید، سطح بالاتری از آگاهی فعال می گردد. آنگاه به تدریج متوجه می شوید که در ورای فکر، گستره عظیمی از شعور وجود دارد که فکر فقط بخش کوچکی از آن است. متوجه می شوید تمامی چیزها به راستی مهم مانند زیبایی، عشق، خلاقیت، شادی و آرامش درونی از ورای ذهن بر می خیزند. به این ترتیب آهسته آهسته بیدار می شوید.
ادامه مطلب ...