نیل والش مرد میانسالی است که دچارتصادف رانندگی شده و گردنش می شکند. او که باید تا مدتها از انجام کار سنگین خودداری کند، شغلش را از دست می دهد و قادر به پیدا کردن کاری مطابق با آمادگی بدنیش نمی باشد. پس از مدتی خانه و زندگی خود را از دست می دهد و به کیسه خوابهای اطراف شهر میپیوندد تا اینکه در شرایط بسیار سخت خدا با او سخن می گوید و در حقیقت خدا از درون او به صورت نداهای درونی با او گفتگویی را آغاز می کند و نیل مثل پیامبری آنها را می نویسد و در اختیار مردم قرار می دهد و از محل فروش کتابش به ثروت زیادی دست پیدا می کند و سمینارهای معنوی برای دوستداران آثارش ارائه می دهد.