کتاب "قرار بوده تو شاد باشی" راهنمایی ست برای بیداری معنوی.
تو یک معلم معنوی هستی و شاید خودت هم این را ندانی...این کتاب توست. این کتاب به دست خودت، برای تو خلق شده است. شاید این را هم در حال حاضر ندانی، ولی به زودی خواهی دانست...ادامه مطلب ...
به این کتاب خوش آمدی می خواهم به چیزی خارج از تصورت توجه کنی : به این احتمال که این کتاب فقط برای تو نوشته شده است ! اگر بتوانی چنین احتمالی را بپذیری، معتقدم نیرومندترین تجربه زندگیت را بزودی لمس خواهی کرد. حال می خواهم به چیزی خارق العاده تر بیاندیشی: که این کتاب نه تنها برای تو بلکه توسط تو هم نوشته شده است! آری، اگر بتوانی جهانی را تصور کنی که در آن هیچ چیزی بر تو اتفاق نیافتاده بلکه از تو ناشی میگردد، آنگاه پیام این کتاب را در همین چند جمله دریافت کرده ای و نمی توانی کتابی را سریعتر از این خوانده و درک نمائی. به این لحظه خوش آمدی به این لحظه خوش آمدی چون خالق این لحظه توئی . لحظه ای پاک و مقدس که میخواستی. تو همیشه در جستجوی پاسخی برای بسیاری ازپرسشهای رمزآلود زندگیت بودی و این جستجو در درونت همیشه جاری و بارها آنها رامشتاقانه و صادقانه جستجو نموده ای ، چه بخش عمده ای از زندگیت بوده و یا نبوده است، همان دلیلی است که این کتاب را در دست گرفته ای با درکی که از این کتاب بدست آوردی حالا قادر به گشودن گره یکی از بزرگترین اسرار زندگی هستی که چرا چیز های پیرامونمان به طریقی که میبینیم اتفاق میافتند پاسخی که در تنها چند جمله بالا به آن رسیدی.
ادامه مطلب ...
اجازه دهید با این جمله حرفم را آغاز کنم که این کتاب کاملاً به جا و درست و به موقع، وارد زندگی شما شده است. ممکن است اکنون متوجه حرفم نشوید؛ ولی هرگاه آنچه انتظارش را داشتید دریافت نمودید، آن وقت به فواید و آثار اعجاب انگیز این کتاب پی خواهید برد. هر چیزی در زندگی به موقع خود اتفاق می افتد، ورود این کتاب به زندگی شما از آن جمله بوده و لذا به هیچ وجه استثنا به شمار نمی آید. آن چیزی که در اینجا پیدا می کنید همان چیزی است که مدتها بود به دنبالش می گشتید و آرزوی آن را داشتید. آنچه در اینجا با آن روبه رو می شوید، ناچیزترین و شاید اولین تماس واقعی شما با خداوند می باشد. خداوند از طریق من، هم اکنون با شما صحبت خواهد کرد . البته چند سال پیش این چنین موضوع، را مطرح نمی کردم، و دلیل که الآن آن را بر زبان می آورم، این است که شخصاً چنین گفتگویی را داشته و بنابراین می دانم که این کار ممکن است. نه تنها این ممکن است، بلکه چیزی است که تمام مدت در حال اتفاق افتادن است، درست در همین جا و در همین لحظه.
ادامه مطلب ...
خـدا چگونه با بنده اش حرف می زند؟ و اصولاً با چه افـرادی صـحبت مـی کنـد؟
من در همه مواقع و در همه جا با بندگانم صحبت می کنم، مهـم نیسـت کـه مـن بـا چـه کسـی صحبت می کنم، بلکه چه کسی به من گوش می کند؟
ابتدا بهتر است به جای واژه صحبت، از کلمۀ ارتباط استفاده کنی، چون واژه ای بهتـر، کامـل تر و دقیق تر است. وقتی تو سعی می کنی با پروردگارت گفتگو کنی- او و تو، تو و او، فـورا گرفتار محدودیتهای غیر باور کلامی می شوید.
متـدوالترین شـکل ارتبـاط از طریق احساس است.
به عقیدة تو، هر کس می تواند با خدای خود
درددل کند، این، کاملاً عملی است، ولی نه اینکه با او سخنی بگوید . منظورم این اس ت که، خدا
جوابی به تو نمی دهد، اینطور نیست؟ حداقل به شکل مکاملۀ
ادامه مطلب ...