برخی اعتماد به نفس را توانمند دیدن خود در انجام کار میدانند، برخی اعتماد بهنفس را دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوستداشتنی میدانند، برخی دیگر آنرا بیرونی میدانند و برای تقویت آن تمرینات مبسوطی ارائه میکنند، برخی آنرا وابسته به تعداد مهارتهای آموخته شده شما میدانند و عدهای نیز آنرا احساسی صرفاً درونی مینامند، گروهی دیگر آنرا به سه دسته، اعتماد به نفس رفتاری، اعتماد به نفس احساسی، عاطفی و اعتماد به نفس روحی و معنوی تقسیم میکنند و...
به نظر شما برای اینکه کسی اعتماد به نفس داشته باشد، به چه تواناییهایی نیاز دارد؟
برای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس و ارزشگذاری به خود، به چه مواردی نیاز داریم؟
تعریف شما از هر یک از این کلمات چیست؟
برای تقویت آنها به دنبال چیزی بیرونی مانند قرص ودارو میگردید یا معتقدید در درون باید به دنبال آن گشت؟
در اولین نگاه در هر سه این کلمات، واژه نفس دیده میشود، مسلماً برای اینکه اعتماد به نفس، عزت نفس و احترام به نفس را بشناسیم و در خود ایجاد و تقویت کنیم ابتدا باید نفس خود را بشناسیم! از زمانیکه تعریفی از خود وجودیمان نداشته باشیم، عملاً چیزی نداریم که بخواهیم به آن احترام بگذاریم و به آن اعتماد کنیم!!!
پیش از هر چیز و به عنوان مقدمهای مهم و اساسی، بایستی بودن خودمان را باور کنیم و به خودمان باور داشته باشیم و به خودمان عشق بورزیم.
برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم، بایستی پذیرای این لحظه خودمان باشیم و خودمان را همانطور که هستیم دوست داشته باشیم و عاشق وجودمان با تمام ابعاد و زوایای خود باشیم.
برای باور داشتن خودمان و قدر خودمان را دانستن، نیازی به داشتن دستاوردهای خاص و بزرگ بیرونی نیست، در گام اول، کافی است که بدانیم انسانیم و اشرف مخلوقات هستیم!! ما شاهکار خدا هستیم و خدا پس از آفریدن ما به خود آفرین گفته است.