جیمز آلن، ناشر کتاب تو همانی که می اندیشی، آن را اثری سرشار از مفهوم راستین، اقتدار و سحر و جادو می خواند. کتاب تو همانی که می اندیشی نزدیک صد سال تمام ، کتابی پرفروش بوده است. تو همانی که می اندیشی با استواری هر چه تمام تر به اثبات رسانده است که با وجود جثۀ کوچکش در زمینۀ تحول خویشتن یا خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است. شاید به این دلیل که همواره می توان حقیقت را به زبانی ساده گفت، اما چون حقیقت بر زبان آید تأثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود. اندیشه و قصد مادامی که اندیشه به قصد نپیوسته باشد، هیچ توفیق هوشمندانه ای به دست نمی آید. اکثریت مردم اجازه می دهند که پیوسته اندیشه بر اقیانوس زندگی شناور باشد. بی هدفی شرارت است، و آن کس که خواهان فاجعه و نابودی نیست، نباید بی مقصد پیش براند. آنان که در زندگی شان قصدی کانونی ندارند، دستخوش نگرانی ها و ترس ها و مشکلات و ترحم به حال خود می شوند، که جمیعاً نشانه های سستی است – که قطعاً مانند گناهان سنجیده و برنامه ریزی شده – (اگرچه در مسیری متفاوت) به شکست و ناکامی و بدبختی و فقدان می انجامد، زیرا سستی نمی تواند در کائناتی محاط در قدرت بقا یابد.